- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوش آنکه با تو یکشب در باغ خفته باشم چون بشکفد سحر گل منهم شکفته باشم
2 عمرم به پند او شد صرف و نشد که یکره از من شنیده باشد پندی که گفته باشم
3 خوش آنکه آیم از پی ز آن ره که رفته باشی در دیده سرمه سازم گردی که رفته باشم
4 تو روز و شب بعشرت با غیر گو من زار در خون نشسته باشم بر خاک خفته باشم
5 ای پند دوست نشنو خوش آنزمان که بینم در گوش کرده باشی آن در که سفته باشم