- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خوشست اکنون اگر جویی به آبسکون گذار اندر سوی مازندران تی و برگیری قرار اندر
2 گهی بر ساحل دریا بخوید و مرغزار اندر گهی بر طرف بابل رود با بوس و کنار اندر
3 گهی غلطیده درگردونههای برقسار اندر گهی بنشسته بر تازی کمیت راهوار اندر
4 خوشا مازندران ویژه پاییز و بهار اندر به خاصه طرف آبسکون بدان دریاکنار اندر
5 زمینش سال و مه سبز و گل اندر وی به بار اندر همیشه بلبلانش مست در لیل و نهار اندر
6 دمد انجیر بنها بر چنار و بر منار اندر درختی بر درختی روید و آید به بار اندر
7 تذرو جفت گم کرده خروشان بر چنار اندر کشیده هر طرف گردن پی دیدار یار اندر
8 «هراز» بانگ زن پوید بدان خرم دیار اندر به کردار طراز سیم بر نیلی شعار اندر
9 خروشش گوش کر سازد به بانگ رعد سار اندر بغلطاند تن پیل ژیان را بر گدار اندر