بخت جم و کاووس، عنانش به از عرفی شیرازی غزل 120

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

بخت جم و کاووس، عنانش به کف توست

1 بخت جم و کاووس، عنانش به کف توست پیش آمدن از بخت، کشکش از طرف توست

2 وصفی نبود کان شرف ذات تو گردد جز بندگی شاه جهان کان شرف توست

3 با ساز و نوا باش و ببین تا چه سرودم ای آن که سنان پای زن نعره دف توست

4 بشکسته عدو، نامه ی فتح تو نوشتم دولت خبرم داد که فتح از طرف توست

5 چون بشکنی صف اعدا که به عالم هر جا که دعا هست ماثر صدف توست

6 عالم چو بگیری و گرفتی وطن خویش تو گوهر اقبال و عالم صدف توست

7 در خواب شب آلوده به خون دید خدنگت تعبیر جز این نیست که عالم هدف توست

8 این قول نه کذب است، کجا دیده شناسد آن بنده که پرورده ی آب و علف توست

9 عرفی چه همی گفت که آن مقبل ناچیز دانسته که راهش به دل پر شعف توست

عکس نوشته
کامنت
comment