- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای بخت بارینی که به باران رسانیم در تنگنای زرنشان وارهانیم
2 من مردهام نه زنده بدین حال کس مباد حقا خجالت ازین زندگانیم
3 نه پرسش نه طال بقایی به نامهای این چشمداشت نیست ز باران جانیم
4 خون میخورم به جای می این است عشرتم جانم به لب رسد ازین کامرانیم
5 با صد دریغ جان به جوانی دهم به باد گر زآنکه رحمتی نکنی بر جوانیم
6 ای باد رنجه کن قدمی در حریم شاه آنگه به عرض او برسان ناتوانیم
7 پایم به دست نیست و لیکن به سر دوم چون خامه باز گر به خط خویش خوانیم
8 صدق کمال ساده درون و کمال صدق چون خامه باز گر به خط خویش خوانیم