خوش آن رندی که از از امیرعلیشیر نوایی غزل 185

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

خوش آن رندی که از دوران دلش چون زنگ غم گیرد

1 خوش آن رندی که از دوران دلش چون زنگ غم گیرد سفال میکده بر کف به جای جام جم گیرد

2 چو ساقی از پی ساغر گزک هم لب بلب بخشد من دیوانه میخواهم که ساغر دم به دم گیرد

3 شود چون عاشق و می نوشد از من خوارتر بینی کسی کو در حریم زهد خود را محترم گیرد

4 چو دارم سیم و زر مجموع حق میفروش است آن و گر آن صرف شد باید گرو را خرقه هم گیرد

5 نباشد در عجم واندر عرب چون ماه من شاهی که چون ماه عرب طالع شود ملک عجم گیرد

6 بدان ماند که یوسف را به سیم قلب سازد بیع کسی کاو گوهر معنی دهد و آنگه درم گیرد

7 چو فانی هر که خواهد دولت باقی مگر آنکس وجود خویش کرده مرتفع راه عدم گیرد

عکس نوشته
کامنت
comment