- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای عاشقان گیتی یاری دهید یاری کان سنگدل دلم را خواری نمود خواری
2 چون دوستان یکدل دل پیش تو نهادم بسته به دوستی دل بنموده دوستداری
3 گفتم که دل ستانم ناگاه دل سپردم بر طمع دلستانی ماندم به دلسپاری
4 کی باشد این بخیلی با وی به دادن دل کی باشد از لبانش یکباره سازواری
5 گوید همی چه نالی یاری چو من نداری یاریست آنکه ندهد هرگز به بوسه یاری
6 دشمن همی ز دشمن یک روز داد یابد من زو همی نیابم بوسی به صبر و زاری
7 جز صبر و بردباری رویی همی نبینم چون عاشقم چه چاره جز صبر و بردباری