ای عاشقان ای از اسیری لاهیجی دیوان اشعار 26

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

ای عاشقان ای عاشقان مائیم عشق دلبران

1 ای عاشقان ای عاشقان مائیم عشق دلبران چون عشق سودی بی زیان کاری نباشد در جهان

2 یاری نهانی شد عیان در صورت جان و جهان از غیر او نام و نشان کو در همه کون و مکان

3 عشق آمد و در دل نشست راه برون شد راببست گفتم بگوی ای خودپرست چون یابی از دستم امان

4 گفتم که ای سلطان من غایب مشو از جان من اینست خود درمان من میباش دایم میهمان

5 جام شراب آتشین داد و بگفتا نوش این مستی مکن ای بی یقین هشیار باش و کاردان

6 چون نوش کردم آتشی افتاد در جانم خوشی در پیش آن عاشق کشی دیدم فنای جاودان

7 چون زان فنا دیدم بقا دیگر ندیدم جز خدا ما از کجا غیر از کجا مایی در اویی شد نهان

8 ایمان عیان از روی او کفر آشکار از موی او جمله بجست و جوی او در کعبه و دیر مغان

9 می بین اسیری روبرو حسنش ز هر روی نکو زیرا که نبود غیر او اندر نهان و در عیان

عکس نوشته
کامنت
comment