ای عاشقان رویت بر مهر دل از عبید زاکانی غزل 94

عبید زاکانی

آثار عبید زاکانی

عبید زاکانی

ای عاشقان رویت بر مهر دل نهاده

1 ای عاشقان رویت بر مهر دل نهاده زنجیریان مویت سرها به باد داده

2 جان را به کوی جانان چشم خوشت کشیده وز بند غصه دل را ابروی تو گشاده

3 با عشق جان ما را سوزیست در گرفته با اشگ چشم ما را کاریست اوفتاده

4 تا چشم نیم مستت وسمه نهد بر ابرو چون دل خلاص یابد زان زلف وانهاده

5 از وصف آنزنخدان من ساده‌دل چه گویم یارب چه لطف دارد آن نازنین ساده

6 ما را ز ننگ هستی جز می نمی‌رهاند صوفی مباش منکر کز باده نیست باده

7 بخت عبید و وصلت، این دولتم نباشد در خواب اگر خیالت بینم زهی سعاده

عکس نوشته
کامنت
comment