-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاشقان را باغ لالستان بود از داغ و درد عاقلان در طرف بستان درهوای باغ و ورد
2 جنت فردوس را از آه دوزخ میکنم آتش دوزخ کنم چون زمهریر از اشک سرد
3 از هوس بگذر هوا بگذار و عشق محض ورز در جهان نفس لازم هست آری جهد مرد
4 خرقه عجب و تکبر را بآب می بشوی دفتر و طومار هستی را بمستی در نورد
5 چون زنان تا چند در خانه پی آرایشی مردوش در رزم نفس آی و زمیدان برمگرد
6 دل نیامد در فغان تا زان مژه زخمی نخورد چنگ تا زخمی نخورد از ناخنی آهی نکرد
7 میتوانی سوخت چون شمعم که در شام فراق سینه سوزانست و اشکم گرم و رنگ چهره زرد
8 گر خلیل آسا در آئی مطمئن در نار عشق انبت الخضراء من نار و عندالحربرد
9 هر که را آشفته وش داغیست از عشق علی گو بود داغت چو باغ ورد و درمانست درد