عاشقان را از جمالش، روز از سلمان ساوجی غزل 48

سلمان ساوجی

آثار سلمان ساوجی

سلمان ساوجی

عاشقان را از جمالش، روز بازار امشب است

1 عاشقان را از جمالش، روز بازار امشب است لیلة القدری که می‌گویند پندار امشب است

2 حلقه‌ها، بین بسته، جانها، گرد رخسارش چو زلف قدسیان را نیز گویی روز بازار، امشب است

3 عاشقان! با بخت خود شب زنده دارید امشبی ز آنکه در عمر خود آن شوریده، بیدار امشب است

4 پای دار، ای شمع و منشین، تا به سر خدمت کنیم پیش او امشب، که ما را خود سر و کار، امشب است

5 عود در مجلس دمی خوش می‌زند بی‌همنفس آری، آری، وقت انفاس شکربار، امشب است

6 جنس فردا پیش نقد جان من، امشب، به می می‌فروشم، کان بضاعت را خریدار، امشب است

7 زاهدان! یک دم مجالی چون کنم تدبیر چیست؟ چون پس از عمری، مجال صحبت یار، امشب است

8 گفته‌ای سلمان، که سر ایثار پایش می‌کنم گر سر ایثار داری وقت ایثار، امشب است

عکس نوشته
کامنت
comment