عاشقان تا ز کمند از ابن یمین فریومدی غزل 131

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

عاشقان تا ز کمند غم عشقت نرهند

1 عاشقان تا ز کمند غم عشقت نرهند دل محنت زده بر جان بلاکش ننهند

2 بیدلانی که گرفتار خم زلف تو اند تا قیامت ز پریشانی و سودا نرهند

3 بندگانی که کنند ار کرمت آزادی هر یک از راه شرف غیرت صد پادشهند

4 نظرم بر مه و مهرست شب و روز و لیک مه و مهر تو که در سایه زیر کلهند

5 من چو یعقوبم و جان و دل من یوسف وار در چه سیب زنخدان تو دائم به چهند

6 لعل دربار ترا خاصیت کاهرباست ورنه عشاق چرا در طلبش همچو کهند

7 نرم و آهسته بما بر گذرای سرو روان که بزیر قدمت شیفتگان خاک رهند

8 من از آنچشمه حیوان و خط سبز وشت صنع حق بینم و قومی ز پی آب و کهند

9 گفتمش از تو مرا بوس و کناری هوس است گفت نشنیده ئی آخر دو بیک کس ندهند

10 هوشدار ابن یمین فتنه دور قمر اند آندو جادو که بعینه دو بلای سیهند

عکس نوشته
کامنت
comment