عشاق همچو دل به بر شیر از جویای تبریزی غزل 642

جویای تبریزی

آثار جویای تبریزی

جویای تبریزی

عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند

1 عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند این قوم زیر سایهٔ شمشیر خفته اند

2 از برق تیغبازی تقدیر بی خبر خامان به ناز بالش تدبیر خفته اند

3 جمعی که غافلند ز حق با وجود علم با دیده های باز چو زنجیر خفته اند

4 آنها که گشته اند همه محو سرخ و زرد در جامه خواب رنگ چو تصویر خفته اند

5 جمعی که دل نهاده بر آن طاق ابروند از سر گذشته بر دم شمشیر خفته اند

6 اشعار عاشقانهٔ جویا ز جوش درد مانند ناله در بر تأثیر خفته اند

عکس نوشته
کامنت
comment