- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاشق ار بر رخ معشوق نگاهی بکند نه چنان است گمانم که گناهی بکند
2 ما به عاشق نه همین رخصت دیدار دهیم بوسه را نیز دهیم اذن که گاهی بکند
3 آنکه آرایش این باغ ازو بود اکنون نگذارند که از دور نگاهی بکند
4 دیدن چهره ی معشوق ثواب است خصوص که دمی در دل بیرحم تو راهی بکند
5 آنچه با این دل ویرانه غم عشق تو کرد کافرم گر به دهی هیچ سپاهی بکند
6 دوش دیدم که درآمد ز درم یار به خواب اثر این خواب به بیداری الهی بکند
7 باکم از قتل صفایی به ستم نیست ولیک ترسم از دست تو یک نیم شب آهی بکند