- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عاشق ز وصل عیش مهنا کند همی ما را فراق رنج مهیا کند همی
2 با دیدگان ز دیدن تو دل به کین همی با دشمنان ز بیم مدارا کند همی
3 بلبل که صد هزار گلش هست بر کنار در صحن باغ بهر چه غوغا کند همی
4 ما شبنم و تو مهر و به دل میل وصل تو دیوانه بین مجال تمنا کند همی
5 نبود عجب ز عاشق گم کرده در بسی کز دیده اشتباه تو دریا کند همی
6 خار است زیر پهلوی شبزندهدار هجر بستر اگر ز اطلس دیبا کند همی
7 گر صدهزار سر بود آشفته را به تن آخر چو شمع بر سر سودا کند همی
8 در مسجد و کنشت مرا رو به سوی تست مجنون به کعبه سجده به لیلا کند همی
9 نازد به شه و زیر و من و شحنه نجف درویش خسته تکیه به مولا کند همی
10 دارم هزار عقده مشکل به دل از او دست گرهگشا مگرش وا کند همی