عاشق ز وصل عیش مهنا از آشفتهٔ شیرازی غزل 1203

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

عاشق ز وصل عیش مهنا کند همی

1 عاشق ز وصل عیش مهنا کند همی ما را فراق رنج مهیا کند همی

2 با دیدگان ز دیدن تو دل به کین همی با دشمنان ز بیم مدارا کند همی

3 بلبل که صد هزار گلش هست بر کنار در صحن باغ بهر چه غوغا کند همی

4 ما شبنم و تو مهر و به دل میل وصل تو دیوانه بین مجال تمنا کند همی

5 نبود عجب ز عاشق گم کرده در بسی کز دیده اشتباه تو دریا کند همی

6 خار است زیر پهلوی شب‌زنده‌دار هجر بستر اگر ز اطلس دیبا کند همی

7 گر صدهزار سر بود آشفته را به تن آخر چو شمع بر سر سودا کند همی

8 در مسجد و کنشت مرا رو به سوی تست مجنون به کعبه سجده به لیلا کند همی

9 نازد به شه و زیر و من و شحنه نجف درویش خسته تکیه به مولا کند همی

10 دارم هزار عقده مشکل به دل از او دست گره‌گشا مگرش وا کند همی

عکس نوشته
کامنت
comment