1 ای عشق تو راحت دل و جان بودی در پیش تو هر مشکلی آسان بودی
2 میخواندندت کفر و تو ایمان بودی میگفتندت درد و تو درمان بودی
1 آگاه کسی ز کار ما نیست کاو را نظری به یار ما نیست
2 ماییم و دلی خراب و آن نیز یک روز باختیار ما نیست
1 در عشق هیچ مرحله جای درنگ نیست بشتاب زانکه عرصه ی امید تنگ نیست
2 رخ از بلا متاب که مقصود انبیا جز در میان آتش و کام نهنگ نیست
1 سرتاسر عالم به تن امروز سری نیست کز خاک در شاه جهانش اثری نیست
2 در کار دل غمزدگانت نظری نیست یا از من دلخسته هنوزت خبری نیست