- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق بر من سر نخواهد آمدن پا از این گل برنخواهد آمدن
2 گرچه در هر غم دلم صورت کند کز پیاش دیگر نخواهد آمدن
3 من همی دانم که تا جان در تنست بر دل این غم سر نخواهد آمدن
4 برنیاید چرخ با خوی بدش صبر دایم برنخواهد آمدن
5 عمر بیرون شد به درد انتظار وصلش از در درنخواهد آمدن
6 چون به حسن از ماه بیش آمد بهجور زاسمان کمتر نخواهد آمدن
7 گویمش حال من از عشقت بپرس کز منت باور نخواهد آمدن
8 گویدم جانی کم انگار انوری بیتو طوفان برنخواهد آمدن