عشق چون ره بزند از حکیم نزاری قهستانی غزل 551

حکیم نزاری قهستانی

آثار حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

عشق چون ره بزند عقل چه تدبیر کند

1 عشق چون ره بزند عقل چه تدبیر کند مهر چون کم نشود سوز چه تقصیر کند

2 گم شده یوسف و یعقوب به بیت الاحزان هم دم و هم نفس از ناله شبگیر کند

3 جهد کردیم و هم آخر متغیر گشتیم آری از حکم خدا جهد چه تدبیر کند

4 دی دل سوخته را دیدم و پرسیدم از او محض تحقیق همین است که تقریر کند

5 گفتم ای سوخته دل چیست که با ما کردی گفت من هیچ نکردم همه تقدیر کند

6 رفع دیوانگی ما نتوان کرد به عقل یا به زنجیر که نه عقل نه زنجیر کند

7 توبه کردیم به صدق دل یک تا محکم نه مزور که به دل توبه ز تزویر کند

8 هر که را رغبت سودا چو نزاری باشد عشق بستاند و جان بدهد و توفیر کند

عکس نوشته
کامنت
comment