- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 براه عشق چنان رفت عاشق بی باک که سوخت ز آتش عشق و نکرد فکر هلاک
2 دلم ز دولت وصل تو شادیی دارد ز درد هجر اگر بود پیش ازین غمناک
3 اگر چه شهره شهرم بعاشقی چه غمست مرا چو جامه ناموس شد بعشق تو چاک
4 نظر بروی تو داریم از همه روئی اگر چه دیده زاهد نمی کند ادراک
5 کمال عشق من رند عاشق صادق نگر که با همه جور تولا احب سواک
6 نقوش غیر چو از لوح دل فرو شستم نوشت کاتب حکمت خطی که ثلث مناک
7 بیا و سر ازل را ز لوح دل برخوان که هست لوح بمعنی اسیریا دل پاک