- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق چوپان بود و ما همه عالم گله ایم حسن قصاب و بکشتن همگی یکدله ایم
2 وسعت حوصله کون و مکان یکنفس است تا نگویند بماخلق که بی حوصله ایم
3 زلف تو سبحه مسلم شد و زنار مغان چون نکو مینگرم جمله زیک سلسله ایم
4 اندر این خانه بجز پرتو شمعی نبود ما همه پنجره سان روشن از آن مشعله ایم
5 همه مجنون و یکی محمل لیلی نشناخت چون جرس بیهده شور افکن این قافله ایم
6 رحمی ای خضر که شب آمد و دزدان از بر همرهان رفته و ما مانده در این مرحله ایم
7 قاسم جنت و دوزخ چو توئی غم نبود همچو آشفته گر آویخته در سلسله ایم
8 عملی نیست بجز نامه سیاهی یا رب چون مدیح علی آورده بیاد صله ایم
9 مرتع ماست محبت علیش مهر و گیاست گر جز این خواب و خوری هست برون زین گله ایم