- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق به یک سو فکند پرده چو از روی ذات شد ز میان غیر ذات جمله فعل و صفات
2 هر من و مایی که هست میرود اندر میان چون که به آخر رسید سلسله ممکنات
3 دست ز هستی بشوی تا شودت روی دوست جلوهگر از شش جهت گرچه ندارد جهات
4 همرهی خضر کن در ظلمات فنا ور نه به خود کی رسی بر سر آب حیات
5 هر که به لعل لبش خضر صفت پی برد یافت حیات ابد رست ز رنج ممات
6 سر به ارادت بنه در قدم رهروی کز سخن دلکشش حل شودت مشکلات
7 بعد چهل سال زهد وحدت پرهیزکار ترک حرم کرد و گشت معتکف سومنات