عاشقی، دیگر به فکر منزل از سلیم تهرانی غزل 697

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مباش

1 عاشقی، دیگر به فکر منزل و مسکن مباش آشیان خود بسوزان، یا درین گلشن مباش

2 تا توانی مشق فریادی بکن ای عندلیب من ز کار افتاده ام، باری تو همچون من مباش

3 آن قدر کز دستت آید، پیرهن را چاک کن پای بند بخیه همچون رشته ی سوزن مباش

4 دستگیر ناتوان باش دایم چون سبو تا توانی همچو جام باده مردافکن مباش

5 ای زلیخا، چند کوری می دهی یعقوب را؟ مانع یوسف شدی، از بوی پیراهن مباش

6 در میان خلق نتوان ساختن کاری سلیم سبز اگر خواهی شوی ای دانه در خرمن مباش

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر