عشق عاشق چو سر کشد به کمال از جامی هفت اورنگ 41

عشق عاشق چو سر کشد به کمال

1 عشق عاشق چو سر کشد به کمال شود از غیر عشق فارغ بال

2 عشق را قبله گاه خود سازد دل ز معشوق هم بپردازد

3 حب محبوب حب حب گردد آنچه لب بود لب لب گردد

4 غیر حب کس نماندش محبوب شود اندر شهود حب مغلوب

5 عشق او چون بدین حد انجامد پا به دامن کشد بیارامد

6 به گریبان جان درآرد سر بندد از هر چه غیر عشق نظر

7 طالب این مقام بود نبی که به حق در اوان به طلبی

8 گفت کای چشم و گوش من همه تو مایه عقل و هوش من همه تو

9 عشق خود را که غایت امل است دولت لایزال و لم یزل است

10 بر من خسته جان تشنه جگر ساز محبوب تر ز سمع و بصر

عکس نوشته
کامنت
comment