- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق آئین پارسایان نیست سلطنت رسم بینوایان نیست
2 می به صوفی مده که آن صافی در خور حال هی صفایان نیست
3 مگر آن دل که برقرار خودست واقف از حال بیقراران نیست
4 یار بیگانه شد چنان امروز کش دگر بار آشنایان نیست
5 آنکه مشغول نعمت و نازست هیچش اندوه بینوایان نیست
6 دولت وصل خواستم گفتند سلطنت در خور گدایان نیست
7 رهبران چون کمال این ره را سالها رفته اند و پایان نیست