1 ای عشق نه سودای کسی باشد خوش یا ولولهٔ هم نفسی باشد خوش
2 عشق آن باشد کز تو تو را بستاند گر نه چو تو باشی هوسی باشد خوش
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 جان بر سر عشق پای فرسود ای دل بر ما در هر حادثه بگشود ای دل
2 اکنون که فراق روی بنمود ای دل زنده به کدام جان توان بود ای دل
1 بیچاره دل شکسته چون بستهٔ تست بی مرهم وصل هر زمان خستهٔ تست
2 چون می گسلی از آنک پیوستهٔ تست گر بستهٔ تست دل نه بشکستهٔ تست
1 چون سرّ قدر طعمهٔ ابدال شود آن جملهٔ قال و قیل پامال شود
2 هم مفتی شرع را جگرخون گردد هم قاضی عقل را زبان لال شود
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **