عشق را چندان که مهرش بود از سلیم تهرانی غزل 253

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

عشق را چندان که مهرش بود هم کینش بد است

1 عشق را چندان که مهرش بود هم کینش بد است گرچه خوبی ها بسی دارد، ولی اینش بد است

2 صورت شیرین ز خون کوهکن خوش غافل است دشمنی هر کس که دارد خواب سنگینش بد است

3 هرچه پیشت می نهد از خوان قسمت روزگار چون شراب کهنه تلخش خوب و شیرینش بد است

4 فتنه ها در زیر سر داری، ازان سرگشته ای خواب راحت کی برد آن را که بالینش بد است

5 می توان گل چید چون شاخ گل از هرجای او خوش کمر می گویی او را، ساق سیمینش بد است؟!

6 ننگ کشتی گر نباشد، نیست عیبی در محیط بادپای موج دریا را همین زینش بد است

7 در کلامم هر چه خواهد گو بگو دشمن سلیم حرف انکارش همه خوب است تحسینش بد است

عکس نوشته
کامنت
comment