- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق حرفی ست که دال است بر آیات کمال آنکه در قال فرو ماند نشد واقف حال
2 زاهد خشک به انکار محبان جان داد گو بخور خاک چو محروم شد از آب زلال
3 ورق علم به گردان، قم زهد شکن ساکن کوی بقین شو گذر از کوی خیال
4 آنچنان باده عشق تو ربود از هوشم که ندارم سرمونی خبر از هجر و وصال
5 تن چی کار آید اگر جان سوی جانان برود سیل چون ریخت به دریا چه کشی رنج سفال
6 دل گمگشته ز نقصان فراق آید باز اگرش داعیة وصل رساند به کمال