عشق تو ملک خسروی، داغ تو از حزین لاهیجی غزل 677

1 عشق تو ملک خسروی، داغ تو چتر شاهیم در صف سروران رسد، دعوی کج کلاهیم

2 کوثر تیغت ار کند، رحم به حال مجرمان دوزخ جاودان شود، خجلت بیگناهیم

3 گرنه خوش است خاطرت، با غم سینه کوب من گوش نمی دهی چرا هیچ به داد خواهیم؟

4 از نگهی که نرگست کرد به کار عاشقان صافی لای باده شد، خرقهٔ خانقاهیم

5 عشق تو حرز جان بود، این همه امتحان چرا؟ گاه در آتش افکنی گاه به کام ماهیم

6 آه چه چاره کز دلم گرد الم نمی برد شورش اشک نیم شب، ناله صبحگاهیم؟

7 گرچه شکارلاغرم لیک به یمن دل حزین کشته تیغ ناز آن عربده جو سپاهیم