- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق آمد و برفت قرار و ثباتِ دل مضبوط کرد مملکتِ کایناتِ دل
2 وه وه که چون به دستِ تسلّط فرو گرفت هر هفت پیکرِ تن و هر شش جهاتِ دل
3 از اشک ریزِ دیده چه گویم مجال نیست گفتن درآن که عاجزم اندر صفاتِ دل
4 نقصانِ کارِ دل همه از عشقِ قاتل است هر چند هم ز عشق فزاید حیاتِ دل
5 بر عقلِ کینه ور چو معوَّل چو بر دمد دهقانِ عشق مهرِ گیا از نباتِ دل
6 می سوزد از مجاهده و می گدازدش تا در ذواتِ عشق شود محوِ ذاتِ دل
7 خوش باش در وفایِ محبّت نزاریا کز ممکنات نیست خلاص و نجاتِ دل