عشق آمد و شد چو خونم از اوحدالدین کرمانی رباعی 24

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانی

اوحدالدین کرمانی

عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست

1 عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

2 اجزای وجود من همه دوست گرفت نامی است زمن بر من و باقی همه اوست

عکس نوشته
کامنت
comment