عشق اجزای وجودم از امیرعلیشیر نوایی غزل 143

امیرعلیشیر نوایی

آثار امیرعلیشیر نوایی

امیرعلیشیر نوایی

عشق اجزای وجودم را به راهت خاک کرد

1 عشق اجزای وجودم را به راهت خاک کرد سنگ بیدادت ازان خاکم برون آورد کرد

2 گرمی و سردی ندیدم گر چه اندر راه عشق کرد ازان عیبم مبرا اشک گرم و آه سرد

3 چند تعویذم نویسی از پی دفع جنون زاهد این افسانه ها پیچ پیچت در نورد

4 ناصبح بیدرد از درد دل ما غافل است زانکه نبود واقف از درد کسی جز اهل درد

5 در خیالت کار دل بیهوشی و غم خوردن است وای بیماری کش این باشد به عالم خواب و خورد

6 روی زردم را اگر چه سرخ سازد خون اشک خون شود زرداب از تأثیر رنگ و روی زرد

7 گر هوای وصل آن خورشید داری چون مسیح فانیا از مردم دوران مجرد باش و فرد

عکس نوشته
کامنت
comment