- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 عشق کو تا نو کنم با درد پیمانی درست از فغان در شهر نگذارم گریبانی درست
2 با وجود آن که عشق آورد صد داروی تلخ بهر درد ما نشد اسباب درمانی درست
3 تا نبردم صد شکاف از دست، گریبانم نهشت وای اگر بودی به دست غم گریبانی درست
4 غم ندارم گر بود سامان عیشم ناتمام عیب باشد سفره ی درویش را نانی درست
5 صید عشق ار خام باشد نیم خورد آتش است نیست در خوان محبت مرغ بریانی درست
6 گشت کفر آلوده ایمانش ز طعن قدسیان هر که در ایام حسنت داشت ایمانی درست
7 با همه کج نغمه گی خندند زاغان چمن عندلیبی گر زند ناگاه دستانی درست
8 چند عرفی بنده ی فرمان خود باشی، کسی بندگی را می کند نسبت به سلطانی درست