عشق و مستوری و مستی چو نمی از قاسم انوار غزل 72

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

عشق و مستوری و مستی چو نمی آید راست

1 عشق و مستوری و مستی چو نمی آید راست این جمالیست که از جمله جهان جان تر است

2 عشق و مستوری و عفت که شنیدست وکه دید؟ این کمالیست که از ذرات تو در نشو و نماست

3 بی تو آرام ندارم، چه بود درمانم؟ حسن تو جلوه گری کرد و جهان را آراست

4 در مقامی که کند دلبر ما جلوه گری شیوه حسن و ملاحت ز جبینش پیداست

5 سخنی از سر تسلیم و رضا میگویند منشین، چونکه قیامت ز قیامت برخاست

6 ما بدرگاه تو عالم بجوی باخته ایم این چنین حالت مردانه مستانه کراست؟

7 سنجق عشق تو در ملکت جانها زده اند تا بدان حد که هرگز بصفت ناید راست

8 خانه دهر بدیدی و شنیدی حالش مرو، ای دوست، که این راه فریبست و خطاست

9 گر بقاسم ز تو دشنام رسد باکی نیست این هم از دولت پیشینه دیرینه ماست

عکس نوشته
کامنت
comment