1 خداوندا، به ارواح بزرگان که یوسف را نگه داری ز گرگان
2 بزرگش دار در دانش چو یوسف عزیز مصر گردانش چو یوسف
3 برنجش را ز باد غم مکن پست به خواری دشمنانش را ببر دست
4 به پیش خواجه رونق بخش و نورش مدار از سایهٔ این خواجه دورش
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 به خرابات برید از در این خانه مرا که دگر یاد شراب آمد و پیمانه مرا
2 دل دیوانه به زنجیر نبستن عجبست که به زنجیر ببندد دل دیوانه مرا؟
1 من چه گویم جفا و جنگ ترا؟ جرم رهوار و عذر لنگ ترا؟
2 ز دل و جان نشانه ساختهام ناوک چشم شوخ شنگ ترا
1 نمیرد هر که در گیتی تو باشی یادگار او را چراغی کش تو باشی نور با مردن چه کار او را؟
2 اگر نه دامن از گوهر بریزد چون فلک شاید که هر صبحی تو برخیزی چو خورشید از کنار او را
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به