1 خداوندا، به ارواح بزرگان که یوسف را نگه داری ز گرگان
2 بزرگش دار در دانش چو یوسف عزیز مصر گردانش چو یوسف
3 برنجش را ز باد غم مکن پست به خواری دشمنانش را ببر دست
4 به پیش خواجه رونق بخش و نورش مدار از سایهٔ این خواجه دورش
1 نوبهارست و دل پر هوس و بادهٔ ناب حبذا روی نگار و لب کشت و سر آب
2 صبح برخیز و بر گل به صبوحی بنشین چون به آواز خوش مرغ درآیی از خواب
1 اگر یک سو کنی زان رخ سر زلف چو سنبل را ز روی لاله رنگ خود خجالتها دهی گل را
2 مرا پیش لب لعل تو سربازیست در خاطر اگر چه پیش روی تو سربازیست کاکل را
1 دلم در دام عشق افتاد هیلا فتاده هر چه بادا باد هیلا
2 چو دل را در غمش فریادرس نیست مرا از دست دل فریاد هیلا