- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای ساربان خدا را، آهسته رو به منزل کز هر طرف اسیری مانده است پای در گل
2 جمعی ز وصل سوزند، خلقی ز هجر میرند؛ ای وای اگر زمانی، بیرون روی ز محفل
3 با آن لبِ شکرریز، با آن نهال نوخیز؛ تا رفتهای ز گلشن، ای نازنینشمایل
4 هر غنچه ز اشتیاقت، چشمی است مانده در ره هر سرو از فراقت، پایی است رفته در گل
5 خواهد گر آن ستمگر، جان و دلی ز آذر هم دست شوید از جان هم چشم پوشد از دل!