1
خداوندا بر این عالیجنابت
کزو دارد فلک صد شرمساری
2
فراوان رنج بی راحت کشیدم
کنون سیر آمدم زین هرزه کاری
3
نخواهم کرد ازین پس عمر ضایع
کرم باشد گرم معذور داری
4
بحمدالله ندارم مال و جاهی
که بستانی بغیر من سپاری
5
چو من بر بینوائی دل نهادم
چرا باید تحمل کرد خواری