خداوندا به حال ما از جهان ملک خاتون غزل 1157

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

خداوندا به حال ما نظر کن

1 خداوندا به حال ما نظر کن ز حال نیک و بد ما را خبر کن

2 ز لطف خویشتن بنواز ما را هوای شور و شر از سر بدر کن

3 رهی گم کرده ام در ظلمت شب به بوی زلف خویشم راهبر کن

4 نظر بر حال زارم چون نداری روال کار ما زین خوبتر کن

5 به خاک ره نشینم در فراقت سهی سروا به کوی ما گذر کن

6 هر آن کم خون دل از دیده پالود ز قهر خویش خونش در جگر کن

7 گذر کن سوی ما ای نور دیده بگویش رو جهان زیر و زبر کن

8 به زاری با صبا این راز می گفت به چشم مردمی در ما نظر کن

9 که با هجر تو حال زار ما را ببین دردم ز درد ما حذر کن

عکس نوشته
کامنت
comment