گشته در عشق کار من مشکل از محتشم کاشانی غزل 387

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

محتشم کاشانی

گشته در عشق کار من مشکل

1 گشته در عشق کار من مشکل مردن آسان و زیستن مشکل

2 طرفه‌تر آنکه نیست با معشوق این زمان اختلاط من مشکل

3 نه به آن ماه رو نگه دشوار نه به آن نوش لب سخن مشکل

4 نه کشیدن به سوی خود گستاخ سر آن زلف پر شکن مشکل

5 نه ز روی دراز دستی‌ها دستبازی به آن ذقن مشکل

6 نه لب طفل آرزویم را زان لبان خوردن لبن مشکل

7 چیدن گل میسر است اما غارت خرمن سمن مشکل

8 بوسه کم میخورم به کام که هست راه بردن به آن دهن مشکل

9 دستباری است اندکی آسان لیک از آن سوی پیرهن مشکل

10 گر یکی خواب گه دو پیکر راست صحبت تنگ تن به تن مشکل

11 محتشم گل به چین و لاله که هست میوه چیدن درین چمن مشکل

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر