این باغ جهان بنگر تا از جهان ملک خاتون غزل 429

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

این باغ جهان بنگر تا باز چه بار آرد

1 این باغ جهان بنگر تا باز چه بار آرد تا بخت که را دیگر زین جمله به کار آرد

2 تا باز که می نوشد از جان شب هستی تا باز که را صبحی در رنج خمار آرد

3 تا پای که اندازد در دام بلا دوران تا دست که را دیگر در نقش و نگار آرد

4 تا نغمه ی داودی در گوش که اندازد تا جان که را دیگر در ناله ی زار آرد

5 تا چند عزیزان را در خاک نشاند باز تا چند ضعیفان را دیگر به شمار آرد

6 تا باغ امید که از لاله به بار آید تا گلبن بخت که یکسر همه خار آرد

7 از تخت بقا تا چند کس را فکند در چَهْ تا اختر بخت که دیگر به گدار آرد

عکس نوشته
کامنت
comment