1 بنگر به گل دو رنگ ای ماه عجم یک روز زر طلا و یک روز بقم
2 مانند دو عاشقند بنشسته به هم او سرخ شده ز شرم و او زرد ز غم
1 تا مرا طاقت هجران و توانم باشد نکنم ترک غمت تا دل و جانم باشد
2 تا شدی دور مرا از نظر ای نور دو چشم دایماً خون دل از دیده روانم باشد
1 تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده دل ما ترک هوای غم هر جا کرده
2 رو به روی غمت آورده و دل برده ز دست از جهانی شب وصل تو تمنّا کرده
1 هر زمان بار جهان بر دل ما بیشتر است وز سر تیغ فلک خاطر ما ریش تر است
2 گرچه دارم دل ریشی ز جفاهای فلک هم رسد بر دلم آنجا که سری نیشتر است
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به