بنگر به رشحهٔ قلمم سلسبیل از حزین لاهیجی غزل 62

حزین لاهیجی

آثار حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

بنگر به رشحهٔ قلمم سلسبیل را

1 بنگر به رشحهٔ قلمم سلسبیل را مدّ کرم مگو رگ ابر بخیل را

2 در سینه ای که عشق تو آتش فروز اوست دارم شکفته، باغ و بهار خلیل را

3 تیغت زبان نمی کشد ارسرخ رو نیم با خون خویش چهره طرازد قتیل را

4 بی پرده کرد عشق نهان را جمال تو دادم ز دست، دامن صبر جمیل را

5 مژگان ز شور گریهٔ طوفان نهیب من بر جای خویش خشک کند رود نیل را

6 عبرت ز حال لشکر هندش کفایت است هر کس ندیده نکبت اصحاب فیل را

7 جان نارواست ورنه اسیران نمی کنند با تیغ او مضایقه خون سبیل را

8 گوشم سخن نیوش و لبش آشنا سروش جای نفس زدن نبود جبرئیل را

9 خود بودم، آنچه می طلبیدم به جستجو انداختم ز دست عصای دلیل را

10 پاس نفس بدار از آیینه خاطران مهر سکوت زن به دهان قال و قیل را

11 افزود از نفیر نفس غفلتت حزین افسانه کرد خواب تو، بانگ رحیل را

عکس نوشته
کامنت
comment