- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بنگر به رشحهٔ قلمم سلسبیل را مدّ کرم مگو رگ ابر بخیل را
2 در سینه ای که عشق تو آتش فروز اوست دارم شکفته، باغ و بهار خلیل را
3 تیغت زبان نمی کشد ارسرخ رو نیم با خون خویش چهره طرازد قتیل را
4 بی پرده کرد عشق نهان را جمال تو دادم ز دست، دامن صبر جمیل را
5 مژگان ز شور گریهٔ طوفان نهیب من بر جای خویش خشک کند رود نیل را
6 عبرت ز حال لشکر هندش کفایت است هر کس ندیده نکبت اصحاب فیل را
7 جان نارواست ورنه اسیران نمی کنند با تیغ او مضایقه خون سبیل را
8 گوشم سخن نیوش و لبش آشنا سروش جای نفس زدن نبود جبرئیل را
9 خود بودم، آنچه می طلبیدم به جستجو انداختم ز دست عصای دلیل را
10 پاس نفس بدار از آیینه خاطران مهر سکوت زن به دهان قال و قیل را
11 افزود از نفیر نفس غفلتت حزین افسانه کرد خواب تو، بانگ رحیل را