-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به روی دوست که رویش بچشم من نگرید به خاک پاش که آن ره بروی من سپرید
2 با گذشتن از آن مو نشان بی چشمیست چو چشم نیست شما را به چشم من نگرید
3 حرام باد شما را چه می خورید غمش غم من است غم او غم مرا مخورید
4 همین که نام گدایان او کنید شمار مرا نخست گدای کمین او شمرید
5 کر بگوی با مگان به شکر گفتار که نازک است رخ بار از آن طرف مپرید
6 بر اهل زهد بستم کنان گذشت و بگفت عجب که عمر گذشت و هنوز بیخبرید
7 از بعد آنکه در دوست باز بافت کمال اگر بهشت بجوید به دوزخش بپرید