رویش ببین زلف گرفتار از اسیری لاهیجی غزل 471

اسیری لاهیجی

آثار اسیری لاهیجی

اسیری لاهیجی

رویش ببین زلف گرفتار آمده

1 رویش ببین زلف گرفتار آمده سودای سود کرده ببازار آمده

2 بینا که عارفست بوحدت بود مقر اعمی چو منکرست بانکار آمده

3 چون خانه خالی است ز اغیار از چه باز پنهان شده ز پرده ببازار آمده

4 یک نقطه بیش نیست درین دور دایره مرکز محیط دایره پرگار آمده

5 آن وحدتست بهر ظهور صفات خویش ز اعیان ممکنات باطوار آمده

6 گاهی مسیح گشته بدم زنده میکند گه ذوالفقار و حیدر کرار آمده

7 هر ذره بقید اسیری است مبتلا از مهر نوربخش جهاندار آمده

عکس نوشته
کامنت
comment