- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 رویش ببین زلف گرفتار آمده سودای سود کرده ببازار آمده
2 بینا که عارفست بوحدت بود مقر اعمی چو منکرست بانکار آمده
3 چون خانه خالی است ز اغیار از چه باز پنهان شده ز پرده ببازار آمده
4 یک نقطه بیش نیست درین دور دایره مرکز محیط دایره پرگار آمده
5 آن وحدتست بهر ظهور صفات خویش ز اعیان ممکنات باطوار آمده
6 گاهی مسیح گشته بدم زنده میکند گه ذوالفقار و حیدر کرار آمده
7 هر ذره بقید اسیری است مبتلا از مهر نوربخش جهاندار آمده