- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بگرد ماه بر از غالیه حصار که کرد بروی روز بر از تیره شب نگار که کرد
2 نبود یار بطبع و بجنس ظلمت و نور بروی خوب تو این هر دو چیز یار که کرد
3 ترا که کرد بتا از بهار خانه برون جهان بروی تو بر جان من بهار که کرد
4 بماه مانی آنگه که تو سوار شوی چگونه ای عجبی ماه را سوار که کرد
5 اگر ز عشق تو پر ناز گشت جان و دلم مرا بگوی رخانت برنگ نار که کرد
6 گر استوار نبودی ز دور بر دل من مرا بمهر تو نزدیک و استوار کرد