- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دراز گشت حدیث درازدستی ما سپید گشت به یک ره سپیدکاری برف
2 زمین و آب دو فعلند پر منافع سخت هوا و آب دو بحرند پر عفونت ژرف
3 فغان من همه زین عیش تلخ و روی ترش چنانکه قلیه افعی خوری بریق ترف
4 فغان من ز خداوند من حمیدالدین که از وجود من او را فراغتیست شگرف
5 در این چنین مه و موسم که درع ماهی را ز زور لرزهٔ دریا نه قبه ماند و نه ظرف
6 به صد هزار تکلف به خدمتش بردم قصیدهای که نه نقدش عیار یافت نه صرف
7 ز عرض کردن و ناکردنش چنان که کنند خبر نکرد مرا بعد هفتهای به دو حرف