گوش کن ای بلبل شیرین از ملک‌الشعرا بهار منظومه‌ 1

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

گوش کن ای بلبل شیرین سخن

1 گوش کن ای بلبل شیرین سخن ای گل خوش نکهت باغ وطن

2 روزگار باستان خویش را باستانی داستان خویش را

3 این‌ حکایت‌ از کتاب و نامه نیست وین سخن‌ها از زبان خامه نیست

4 دفتر راز طبیعت خوی تست رمز هستی در سواد موی تست

5 مرد را تنها تویی یار قدیم هم‌یناهی‌، هم شریکی‌، هم ندیم

6 گر طبیعت پیکری گیرد همی پیکری غیر ازتو نپذیرد همی

7 ای طبیعت را نمودار کمال در تحول‌، در تغیر، در جمال

8 گه چو سطح آب صافی بی‌غبار گاه چون اعماق مرموز بحار

9 گاه چون آیینه اسرارت عیان گه نهان چون شانه با سیصد زبان

10 گه به زنجیر شرافت پای‌بند چون‌ فرشته‌ پاک‌ و چون گردون‌ بلند

11 گه ز شهوت اوفتاده در خلاب گشته‌ چون‌ مار و وزغ در منجلاب

12 گه گشاده بهر بلع خاص و عام همچو آتشخانهٔ نمرود، کام

13 گاه گفته بهر طفلی شیرخوار ترک قوم وترک شهر و ترک یار

14 گاه موسی‌زاده‌، گاهی سامری گاه کوبیده در جادوگری

15 گه بریده گردن یحیی به‌زار گه مسیحا پرورنده درکنار

16 گاه ‌چون ‌جفت ‌اتابک شوی ‌خواه دست ‌شسته ‌بهر جفت‌ از تاج وگاه

17 گاه چون دخت اتابک بی‌وفا کرده خود را در ره شهوت فنا

18 گاه «کلیوپاتره‌» و گاهی «‌همای‌» گاه‌ «‌استر» گشته‌ دخت‌ «‌مردخای‌»

19 گاه چون «کردیه‌» پوشیده زره بر زره بربسته چون مردان گره

20 مختلف طبعی نه‌ای بر یک نمط داری از افراط تا تفریط خط

21 گاه‌ خوب‌ خوبی‌ و گه زشت زشت یا به چاه ویل‌، یا صدر بهشت

عکس نوشته
کامنت
comment