- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لب وانشد به ذکر، ز بیم ریا مرا بر سینه بسته دست طلب در دعا مرا
2 تا همچو موج، نقش خودی را زدم بر آب در سینه داده همچو گهر بحر، جا مرا
3 عشق تو روشناس نعیم و جحیم کرد بیگانه کرد از دو جهان آشنا مرا
4 در عالم شمار منم کم ز هر چه هست گردون به دیده چون نکند توتیا مرا
5 یک گندم درست سعیدا برون نشد بی آبروی قسمت از این آسیا مرا