-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سی و دو خط رخت گنج ترا افتتاح ظلمت زلف تو شب، نور جمالت صباح
2 جان و جهان می دهم وصل ترا می خرم بین که چه بیع و شری دید ضمیرم صلاح
3 راحت روحانیان از دم روح تو شد یافت بقا آنکه یافت از در وصلت رواح
4 راح و رحیق غمت کرد جهان را غریق بی خبران را نصیب نیست ازین روح و راح
5 باده باقی به ما، ساقی از آن خم بده کز نم هر قطره اش پرشده جمله قداح
6 غازی میدان عشق پردل و یکدل بود کز دل و جان بر میان بسته به مردی سلاح
7 پردلی و یکدلی در ره عشق آورد زانکه نیابد وصال از سر لعب و مزاح
8 طالب حق کی شدی واصل ذات قدیم گر نبدی در جهان حسن و جمالت ملاح
9 چونکه نسیمی رهید از سر پندار خویش گشت بری، لاجرم، شد ز فنا استراح