-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 لیلی و مجنون اگر میبود در دوران تو این یکی حیران من میگشت و آن حیران تو
2 دامن خود را بکش امروز از دست رقیب ورنه چون فردا شود دست من و دامان تو
3 زخم پیکان ترا مرهم چرا باید نهاد؟ گر کسی مرهم نهد، باری، هم از پیکان تو
4 کی ز میدان تو برخیزم؟ که بعد از کشتنم گرد من هم برنخواهد خاست از میدان تو
5 محنت روز قیامت بر من آسان بگذرد زین عقوبت ها که دیدم در شب هجران تو
6 ای که از ناز عتاب آلوده می کشتی مرا وای! اگر ظاهر نمی شد خنده پنهان تو!
7 در غم هجران، هلالی، صبر کن تدبیر چیست! هیچ تدبیری ندارد درد بی درمان تو