1 همچون قلمم ز بیخ کندی به ستم کردیم نوان و لاغر و زرد و دژم
2 وانگاه فرو بردیم ای شهره صنم در آب سیاه و گل تیره چو قلم
1 گه وداع بت من مرا کنار گرفت بدان کنار دلم ساعتی قرار گرفت
2 وصال آن بت صورت همی نبست مرا بدان زمان که مرا تنگ در کنار گرفت
1 هر چه اقبال بیندیشید آمد همه راست جان بدخواهان از هیبت و از هول بکاست
2 موکب طاهری آواز برآورد بلند هر سویی از ظفر و نصرت لبیک بخاست