- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی چندم به تیغ هجران از پیش خود برانی
2 من بر سر وفایم تو بر سر جفایی چندانکه من بر اینم تو سنگدل بر آنی
3 تو راحت روانی تو آرزوی جانی تو شهره زمینی تو طرفه زمانی
4 من بنده ضعیفم سرگشته اسیرم گر رحم می نمایی ور می کشی تو دانی
5 جان من از فراقت بر لب رسیده جانا در من نظر کن آخر روزی اگر توانی
6 یاقوت دُرفشانت تا بست لعل شکّر بشکست از لطافت بازار لعل کانی
7 دانم که رحمت آید بر محنت جهانت گر از سر حقیقت حال جهان بدانی