همچون قلم نگارا چندم از جهان ملک خاتون غزل 1357

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی

1 همچون قلم نگارا چندم به سر دوانی چندم به تیغ هجران از پیش خود برانی

2 من بر سر وفایم تو بر سر جفایی چندانکه من بر اینم تو سنگدل بر آنی

3 تو راحت روانی تو آرزوی جانی تو شهره زمینی تو طرفه زمانی

4 من بنده ضعیفم سرگشته اسیرم گر رحم می نمایی ور می کشی تو دانی

5 جان من از فراقت بر لب رسیده جانا در من نظر کن آخر روزی اگر توانی

6 یاقوت دُرفشانت تا بست لعل شکّر بشکست از لطافت بازار لعل کانی

7 دانم که رحمت آید بر محنت جهانت گر از سر حقیقت حال جهان بدانی

عکس نوشته
کامنت
comment